در هنگام مقایسه دو شخص یا چیز با یکدیگر از نظر یک صفت یا کیفیت خاص از ساختار تفضیلی یا مقایسهای(Comparative) استفاده می شود.
در صفتهای یک یا دو بخشی(Syllable) برای شکل تفضیلی یک صفت، پسوند er به آخر صفت اضافه می شود.
صفت تفضیلی |
صفت ساده |
||
بلندقدتر |
taller |
tall |
بلندقد |
چاقتر |
fatter |
fat |
چاق |
خوشگلتر |
prettier |
pretty |
خوشگل |
صمیمیتر |
friendlier |
friendly |
صمیمی |
کندتر |
slower |
slow |
کند |
سریعتر |
faster |
fast |
سریع |
سختتر |
harder |
hard |
سخت |
خوشحال تر |
happier |
happy |
خوشحال |
مغرورتر |
prouder |
proud |
مغرور |
نکته: بعد از صفت تفضیلی معمولاً از کلمه than به معنی «از» استفاده می شود.
Ali is taller than Hassan.
Sarah is prettier than her sister.
شکل تفضیلی صفات چند بخشی:
در صورتی که تعداد بخشهای(Syllable) یک صفت بیشتر از دو بخش باشد، برای نشان دادن حالت تفضیلی کلمه more (یا less) قبل از صفت قرار می گیرد.
صفت تفضیلی |
صفت ساده |
||
زیباتر |
more beautiful |
beautiful |
زیبا |
سخت تر |
more difficult |
difficult |
دشوار |
هیجان آورتر |
more amazing |
amazing |
هیجان آور |
بادقت تر |
more careful |
careful |
با دقت |
بی خیال تر |
more easy-going |
easy-going |
بی خیال |
وقت شناس تر |
more punctual |
punctual |
وقت شناس |
رضایت بخش تر |
more satisfactory |
satisfactory |
رضایت بخش |
نکته: در ساختار صفات تفضیلی چند سیلابی به جای more می توان از less استفاده نمود؛ در این صورت ضمن بیان مفهوم مقایسه ای، معنی آن صفت معکوس نیز می گردد:
این درس سخت تر از قبلی است. |
This lesson is more difficult than the last one. |
این درس راحت تر از قبلی است. |
This lesson is less difficult than the last one. |
عملکرد شما رضایت بخش تر بود. |
Your performance was more satisfactory. |
عملکرد شما کمتر رضایت بخش بود. |
Your performance was less satisfactory. |
Superlative Form of Adjectives
صفات عالی یا برترین(Superlative) صفاتی هستند که یک کیفیت یا ویژگی خاص از فرد یا چیزی را در بیشترین حد خود بیان می کنند. به مثالهای زیر توجه کنید:
علی باهوش ترین دانشجوی کلاس من است. |
Ali is the smartest student in my class. |
این زشت ترین گربه ای است که من تا حالا دیده ام. |
It is the ugliest cat I have ever seen. |
من بین برادرانم چاق ترین هستم. |
I am the fattest among my brothers. |
این سخت ترین درس کتاب است. |
This is the most difficult lesson of the book. |
برای ساختن صفت عالی، در صفتهای یک یا دو بخشی(Syllable) پسوند est به آخر صفت اضافه می شود.
صفت عالی |
صفت ساده |
||
باهوش ترین |
the smartest |
smart |
باهوش |
زشت ترین |
the ugliest |
ugly |
زشت |
خوشمزه ترین |
the tastiest |
tasty |
خوشمزه |
قوی ترین |
the strongest |
strong |
قوی |
شیرین ترین |
the sweetest |
sweet |
شیرین |
سبزترین |
the greenest |
green |
سبز |
تاریک ترین |
the darkest |
dark |
تاریک |
روشن ترین |
the lightest |
light |
روشن |
ارزان ترین |
the cheapest |
cheap |
ارزان |
نکته: قبل از صفتهای عالی معمولاً حرف تعریف معین(the) می آید.
شکل عالی(برترین) صفات چند بخشی:
در صورتی که تعداد بخشهای(Syllable) یک صفت بیشتر از دو بخش باشد، برای نشان دادن حالت عالی صفت کلمات the most (یا the least) قبل از صفت قرار می گیرد.
صفت تفضیلی |
صفت ساده |
||
گران ترین |
the most expensive |
expensive |
گران |
مشهور ترین |
the most famous |
famous |
مشهور |
پیچیده ترین |
the most complicated |
complicated |
پیچیده |
حیرت انگیزترین |
the most astonishing |
astonishing |
حیرت انگیز |
بی دقت ترین |
the most careless |
careless |
بی دقت |
باهوش ترین |
the most intelligent |
intelligent |
باهوش |
جذاب ترین |
the most attractive |
attractive |
جذاب |
جالب ترین |
the most interesting |
interesting |
جالب |
نکته: در ساختار صفات عالی(برترین) چند سیلابی به جای کلمات the most می توان از the least استفاده نمود؛ در این صورت ضمن بیان مفهوم عالی ، معنی آن صفت معکوس نیز می گردد:
This is the least delicious food of all.
ین غذا بی مزه ترین همه غذاها است.
This movie was the least interesting of all.
آن فیلم بی خودترین فیلم بود.
The president is the least popular now.
رییس جمهور هم اکنون از کمترین میزان محبوبیت برخورد است.
ناصر امامی میبدی
کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی
مسلط به زبان انگلیسی و IT
سابقه مدیریت در شرکتهای خصوصی و دولتی