کلمات سؤالی (Question Words)
کلمات سؤالی جزء مهمی از مکالمات روزمره زبان انگلیسی را تشکیل می دهند. برای سؤالی کردن جمله در زمان حال ساده، ابتدا به وسیله فعلهای کمکی do و does جمله را سؤالی نموده و سپس کلمه سؤالی مورد نظر را در ابتدای جمله قرار می دهیم.
صفات (Adjectives)
صفت کلمه ای است که اسم را توصیف میکند:
دختر زیبا |
beautiful girl |
ساختمان بلند |
tall building |
مرد قوی |
strong man |
خانه قدیمی |
old house |
صفتی که اسم قبل از خودش را توصیف می کند را صفت نسبی (attributive adjective) می گویند. مثالهای بالا همگی از جمله صفتهای نسبی هستند. یعنی یک ویژگی(زیبایی، بلندی، قدرت، قدمت و…) را به یک اسم نسبت می دهند.
اگر صفت نهاد (subject) جمله را توصیف کند و در واقع گزاره (predicate) جمله باشد، آنرا صفت گزارهای (Predicate Adjective) می نامند.
سارا |
زیبا |
است. |
beautiful. |
is |
Sarah |
نهاد(مسند الیه) |
مسند(گزاره) |
فعل ربطی |
Predicate Adjective |
Linking Verb |
Subject |
افعال ربطی (Linking Verbs) فعلهایی هستند که معمولاً به انجام یک فعل و عمل دلالت نمی کنند؛ بلکه بر روی دادن یک حالت دلالت دارند. مهمترین و پرکابردترین فعل ربطی در زبان انگلیسی فعل to be است که دارای مشتقات am و is و are در زمان حال و was و were در زمان گذشته می باشد.
علاوه بر فعل to be یک سری افعال دیگر هم هستند که بر انجام عمل و کاری دلالت نمی کنند؛ بلکه فقط حالتی را نشان می دهند. البته این دسته از افعال مانند am و is و are و was و were فعل کمکی نیستند و جزء افعال اصلی به شمار می روند و لذا برای سؤالی کردن و منفی کردن، خود نیاز به افعال کمکی (do و does و did) دارند. مهمترین این افعال عبارتند از:
شدن |
become |
به نظر رسیدن |
look |
شدن |
get |
به نظر رسیدن |
sound |
شدن |
turn |
مزه دادن |
taste |
باقی ماندن |
remain |
بو دادن |
smell |
به نظر رسیدن |
appear |
احساس کردن |
feel |
نکته: پس از تمام افعال ربطی با معانی فوق، صفت قرار می گیرد که به آن «صفت گزاره ای» گفته می شود. به مثالهای زیر توجه کنید:
نهاد (مسند الیه) |
مسند (گزاره) |
فعل ربطی |
Predicate Adjective |
Linking Verb |
Subject |
مِری |
زیبا |
به نظر می رسد. |
beautiful. |
looks |
Mary |
اخبار |
جالب |
به نظر می رسد. |
interesting. |
sounds |
The news |
غذا |
خوشمزه |
مزه می دهد. |
delicious. |
tastes |
The food |
عطر |
خوب |
بو می دهد. |
good. |
smells |
The perfume |
من |
خوشحال |
هستم. |
happy. |
feel |
I |
احمد |
چاق |
شد. |
fat. |
became |
Ahmad |
آقای اسمیت |
مریض |
شد. |
sick. |
got |
Mr. Smith |
پدر و مادرم |
پیر |
می شوند. |
old. |
grow |
My parents |
برگها |
زرد |
می شوند. |
yellow. |
turn |
The leaves |
فقرا |
ناامید |
باقی ماندند. |
hopeless. |
remained |
The poor |
او (خانم) |
سرزنده |
به نظر می رسد. |
vibrant. |
appears |
She |
تذکر: به جز مشتقات فعل to be یعنی am و is و are در زمان حال و was و were در زمان گذشته که خودشان فعل کمکی هستند، بقیه افعال ربطی فوق، فعل اصلی می باشند و برای سوالی کردن و منفی کردن باید از سایر افعال کمکی (do و does و did) استفاده شود.
نکته: کلیه افعال ربطی می توانند به فعل to be تأویل شوند و معنی آنها در اصل با معنی فعل to be یکی است.
Mary is beautiful. |
≡ |
Mary looks beautiful. |
The news is interesting. |
≡ |
The news sounds interesting. |
The food is delicious. |
≡ |
The food tastes delicious. |
The perfume is good. |
≡ |
The perfume smells good. |
I am happy. |
≡ |
I feel happy. |
The dogs are hungry. |
≡ |
The dogs remain hungry. |
قیود(Adverbs)
قید کلمه ای است که فعل را توصیف می کند؛ هنگامی که فعل جمله یک فعل حرکتی (motion verb) باشد، یعنی بر انجام عمل و حرکتی دلالت کند، قیدها می توانند توضیح اضافه تری در مورد فعل بیان نمایند و اصطلاحاً فعل را توصیف کنند.
مادرم با دقت رانندگی می کند. |
My mum drives carefully. |
من می توانم به راحتی بفهمم. |
I can understand easily. |
Adverb |
Adjective |
|
Adverb |
Adjective |
well |
good |
|
softly |
soft |
hard ⃰ |
hard |
|
carefully |
careful |
slow/slowly |
slow |
|
carelessly |
careless |
fast |
fast |
|
beautifully |
beautiful |
late |
late |
|
usually |
usual |
early |
early |
|
generally |
general |
|
|
|
quickly |
quick |
|
|
|
permanently |
permanent |
|
|
|
easily |
easy |
|
|
|
seriously |
serious |
⃰ تذکر: کلمه hardly قید حالت (Adverb of manner) نیست؛ بلکه از قیود تکرار و مترادف rarely به معنی «به ندرت» می باشد.
مثال برای قیود بی قاعده:
My brother drives fast. |
BMW is a fast car. |
She sings well. |
She is a good singer. |
The flight arrived early. |
I want an early flight. |
توجه نمایید که هر کلمه ای که به ly ختم می شود قید نیست. مثلاً friendly یعنی «صمیمی» و یک صفت است و یا deadly یعنی «مرگبار» که یک صفت است. پس اگر شناختی از معنی و یا نقش یک کلمه ندارید حتما به دیکشنری مراجعه نمایید.
ناصر امامی میبدی
کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی
مسلط به زبان انگلیسی و IT
سابقه مدیریت در شرکتهای خصوصی و دولتی